آنها از اظهارنظر صریح در مورد مسائل هنری خودداری میکنند و چنین به نظر میرسد که نمیخواهند اظهارنظر مستقیمی درباره اوضاع بکنند. با این حال، آنها با دقت پیگیر مسائل سینمایی کشور خود هستند.
رسانههای گروهی مکزیک میگویند زندگی برای اهالی صنعت سینمای کشور به نوعی خوب و کامل است. یکی از این اعضای صنعت سینمای مکزیک آلکس گارسیاست؛ بانکداری که حرفه خود را رها کرد تا تبدیل به یک تهیهکننده موفق شود. این تهیهکننده پس از تولید چند فیلم زنده موفق، حالا میخواهد یک فیلم انیمیشن تهیه کند و با این کار، صنعت انیمیشنسازی کشور را تقویت کرده و گسترش دهد.
آلکس گارسیا انیمیشن خود را براساس قصه کارتون کلاسیک تلویزیون «تاپکت» اثر زوج مشهور هانا- باربارا تهیه و تولید میکند. اگرچه شرکت مستقل فیلمسازی او به نام «آنیما استودیو» تهیه کننده این انیمیشن است ولی کمپانی برادران وارنر که مالک انیمیشنهای هانا- باربارا است مایل است در تولید آن همکاری داشته باشد. گارسیا قصد دارد توزیع بینالمللی «تاپ کت» را به این کمپانی بسپارد. مسئولین برادران وارنر به گارسیا پیشنهاد کردهاند انیمیشن او به صورت همزمان در مکزیک و بقیه کشورهای آمریکای لاتین اکران عمومی شود. قرار است این فیلم اواخر سال 2011 یا تابستان 2012 روی پرده سینماها برود.
گارسیا مدتی قبل با مسئولین چند شرکت مستقل فیلمسازی مذاکره کرده تا در صورت امکان یکسری فیلم سینمایی مشترک تولید کنند. از همکاران جدید وی باید از یکی از شرکتهای بزرگ فیلمسازی مکزیک و 2شرکت فیلمسازی آرژانتین و بولیوی اسم برد. گارسیا میگوید: «من همیشه سینما را دوست داشتهام و تمام تلاشم این است که هر روز، فیلمهای بهتری را تهیه و تولید کنم. من عشق به سینما را از پدربزرگ یاد گرفتم. این عشق ریشهدار است.» اشاره گارسیا به آرتور دکوردوا پدربزرگش است. او یکی از چهرههای افسانهای دوران طلایی سینمایی مکزیک است. وی در فاصله سالهای 1936تا1971 در بیش از 102فیلم سینمایی در مکزیک و هالیوود بازی کرد. از جمله فیلمهای معروف او «زنگها برای که به صدا درمیآید» اثر ساموود است.
برخی از تحلیلگران سینمایی عقیده دارند ممکن است گارسیا یکی از عشاق بزرگ سینما باشد ولی او بیشتر شیفته بانک و بانکداری است تا سینما و شرکت فیلمسازی گارسیا مدت 16سال در سیستم بانکداری کشور کار کرد. او در سال2003 فعالیتهای هنری خود را گسترش داد و سرمایهاش را به سمت فیلمسازی سوق داد. در همین ایام بود که او با فرناندو و بیلی روزار ملاقات کرد. دیدار با این دو چهره مطرح رسانه تلویزیون، باعث شد تا وی تصمیم بگیرد فعالیتهای خود را روی سینما و فیلمسازی متمرکز کند. امیلیو آزکارگا جین، دایی روزارها و یکی از چهرههای قدیمی تلویزیونی کشور، کمک فکری زیادی به گارسیا کرد.
گارسیا با به یادآوردن آن روزها چنین میگوید: «وقتی دیدم این دو برادر چه عشق و علاقهای به سینما دارند و با چه شور و حرارتی درباره فیلمسازی صحبت میکنند، تصمیم گرفتم به آنها بپیوندم. آنها میخواستند فیلمهایی بزرگ بسازند و برای من، همکاری با آنها رسیدن به یک موقعیت خوب و کامل بود. این دو، ذهن و دیدی خلاق دارند و این خلاقیت کمک میکند تا آنها قصهها و سوژههای خوبی برای فیلمهای سینمایی پیدا کنند. من هم دانش و آگاهی زیادی درباره مسائل اقتصادی داشتم و با حرفه مالی آشنایی خوبی داشتم. تلفیق این دو به صورت طبیعی میتوانست نتیجه خیلی خوبی بدهد؛ البته عشق من به سینما را فراموش نکنید، ضمن اینکه یک مقداری هم خلاقیت دارم!»
تشکیل این تیم سه نفره، نتیجهای مثبت داشت؛ نتیجهای که هم خود آنها سود آن را بردند و هم کل صنعت سینمای مکزیک. اولین محصول سینمایی شرکت آنیما با استقبال زیاد تماشاگران روبهرو شد. این شرکت با همکاری شرکت لیمن در سال2007 فیلم «سولتانس دلسور» را تولید کرد.
امیلیو آزکارگا جین برای تداوم فعالیتهای تلویزیونی خود از گارسیا دعوت به همکاری کرد. این همکاری از سال قبل شکل کاملی به خود گرفت. طبق قرارداد جدید دو طرف در کنار تولید یکسری فیلم سینمایی، قرار است تعدادی مجموعه تلویزیونی هم تولید کنند.
موفقیت فعالیتهای فیلمسازی گارسیا در داخل مکزیک باعث شد تا وی به فکر گسترش محدوده فضای کاری خود بیفتد. به همین دلیل، وی سال2006 شرکت «فیلم آمریکای لاتین» را احداث کرد. هدف این شرکت همانطور که از نامش پیداست، تولید محصولات مشترک آمریکای لاتینی است. شرکت مستقل فیلمسازی آمریکایی «وینستن»و یکی، دو شرکت سینمایی فعال در آمریکای لاتین از جمله همکاران منطقهای گارسیا هستند. این شرکت تهیهکننده فیلم پر سروصدا و پرفروش برزیلی «تروپا و الیت» است که با حالوهوایی دلهرهآور، برخورد یگان ویژه پلیس با توزیعکنندگان مواد مخدر را به تصویر میکشد.
این فیلم در سال2007 بحث و جنجال زیادی در کشورهای منطقه برانگیخت. شرکت فیلم آمریکای لاتین در عین حال تهیهکننده اولین فیلم سینمایی گیرما آریامان به نام «دشت سوزان» هم هست. از دیگر کارهایی که این شرکت تهیه کرده، باید از فیلم مطرح «ال آرتیستا» اسم برد که سال قبل نمایش موفقیتآمیزی در جشنواره ماروپلاتا داشت. شرکت در حال حاضر مشغول تولید یک کار دلهرهآور علمی- تخیلی به نام «لا اولتیما مرته» با بازی کونوبکر است. قصه این فیلم در یک آینده نزدیک رخ میدهد.
گارسیا سال 2007 سفری به شهر لسآنجلس کرد تا از نزدیک در جریان تحولات سینمایی هالیوود قرار گیرد. هدف او دستیابی به دو چیز بود؛ اول اینکه ببیند تولیدات هالیوودی تحت چه شرایطی جلوی دوربین رفته و ساخته میشوند و دوم اینکه بتواند همکارانی در این شهر شلوغ پیدا کند تاروی محصولات مکزیکی سرمایهگذاری کنند. قبل از آن برادران وینستن به وی قول داده بودند که شرایط خوبی برای نمایش عمومی فیلمهای مکزیکی در خاک آمریکا فراهم کنند. در لسآنجلس گارسیا موفق شد قرارداد همکاری مشترک با یک شرکت فیلمسازی سانتا مونیکایی به نام «نالا فیلمز» را امضا کند. دو طرف طبق قراردادی که دارند، سالانه حداقل 3 فیلم تولید میکنند که با سرمایهای 10تا40 میلیون دلاری ساخته میشوند.
موفقیت مالی فیلمهای مکزیکی در خاک این کشور (و همچنین کشورهای همسایه)، گارسیا و همکارانش را به ادامه کار تشویق میکند. رسانههای گروهی و منتقدین سینمایی از موفقیت کلان فیلم «آرانکامه لاویدا» بسیار خشنود هستند و بقیه هنرمندان کشور را تشویق میکنند که فیلمهایی از این دست بسازند.
کارگردان این فیلم روبرتو اسنیدر است که آن را براساس فیلمنامهای از خودش ساخته است. او چند سال قبل با کارگردانی درام شرح حال گونه «فریدا» (درباره فریدا خالد نقاش مکزیکی با بازی سلماهایک) به صورت یک چهره سرشناس بینالمللی درآمد. فیلم اسنیدر امسال یکی از 9 فیلم سینمایی بود که به مرحله نیمهنهایی رقابتهای اسکاری در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی سال رسید.
سازندگان فیلم میگویند از زمان اکران عمومی آن در مکزیک و چند کشور همسایه، بیش از 3میلیون تماشاچی، آن را تماشا کردهاند، چنین رقم تماشاچی برای فیلمی مکزیکی به معنی یک رقم کلان است.بخشی از موفقیت مالی فیلم را باید در قصه آن جستوجو کرد.
«آرانکا مهلاویدا» براساس قصه کتاب پرخواننده آنجلس ماسترنا به همین نام ساخته شده است. خود فیلم که محصول مشترک مکزیک با اسپانیاست، همین روزها در سطح وسیعی در اسپانیا هم اکران عمومی میشود و قرار است دیگر کشورهای اروپایی هم آن را نمایش دهند. شرکت مستقل فیلمسازی لاینزگیت هم امتیاز بخش آمریکایی فیلم را خریداری کرده است. ولی هنوز معلوم نیست که این شرکت چه زمانی فیلم را در آمریکا به نمایش عمومی میگذارد.
قصه فیلم درباره دختر جوانی است که در پایتخت مکزیک زندگی میکند و برخلاف میل شخصیاش مجبور میشود با یک ژنرال ارتش ازدواج کند. خانواده دختر امیدوارند با این ازدواج، زندگی آنها سر و سامان بگیرد و به همین دلیل، از اینکه دختر را فدای خوشبختی جمع خانواده کنند احساس ناراحتی نمیکنند اما دختر که دیدگاههای ضداستبدادی و ضددیکتاتوری دارد نمیتواند به زندگی با همسر سن و سالدار خود (که دیدگاههایی فاشیستی دارد) ادامه دهد. او که در عین حال نمیتواند به منزل پدریاش برگردد، راه سومی را انتخاب کرده و به جنبش مقاومت میپیوندد.
آشنایی او با یک رهبر ارکستر چپگرا که جزو مبارزین است، زندگی کاراکتر اصلی قصه را وارد مرحله جدیدی میکند. به زودی دختر رودرروی همسر مستبد خود می ایستد و ژنرال که متوجه فعالیتهای سیاسی همسر خود شده تصمیم به سرکوبی جنبش میگیرد. قصه فیلم در دهه40 میلادی و درکشور مکزیک اتفاق میافتد.خبرهای خوبی که از مکزیک میرسد، باعث شده تا گائل گارسیا برنال، بازیگر مشهور کشور و دوست قدیمی بازیگر او دیهگو لونا هم به فکر اقدامات تازهای در رابطه با سینمای کشور بیفتند. شرکت فیلمسازی این دو، طرحی را ارائه کرده که براساس آن یک مدل جدید توزیع فیلم به سینمای مکزیک معرفی میشود.
این شرکت اواخر ماه جولای فیلم «سال میخ» را روانه پرده سینماهای کشور کرد. گائل گارسیا برنال عقیده دارد وضعیت توزیع فیلم در داخل کشور را باید تغییر داد تا محصولات داخلی وضعیت بهتری برای نمایش عمومی پیدا کنند. این وضعیت بهتر به معنی آن است که فیلمها به شکل درستتر و بهتری در معرض دید تماشاگران قرار گیرند. چنین اقدامی کمک میکند تا تماشاگران بیشتر از گذشته به تماشای فیلمهای مکزیکی بنشینند و خود این امر، به معنی فروش بیشتر آنها در گیشه نمایش است.
از سال2006 که دولت حمایت مالی خود را از تولیدات سینمایی افزایش داده، شمار تولید فیلم در خاک مکزیک افزایش خوبی یافته است اما یکی از مشکلات اصلی سیستم فیلمسازی کشور در نحوه توزیع فیلمهاست. در این بخش، مشکل محصولات مستقل و غیرمتعارف باز هم بیشتر از فیلمهای مردمپسند است. در حالی که حتی فیلمهای مردمپسند هم هنگام توزیع داخلی با موانع و مشکلاتی روبهرو هستند، وضعیت برای فیلمهای غیرمتعارف از این هم بدتر است.
فیلمسازان فیلمهای غیرمتعارف میگویند ساختههای آنان در همان هفته اول یا دوم نمایش از روی پرده سینماها به پایین کشیده میشوند. به دلیل همین وضعیت، پیشنهاد گائل گارسیا برنال برای احداث یک شبکه کابلی تلویزیونی اهمیت ویژهای پیدا میکند. با عملیشدن این طرح، بسیاری از محصولات غیرمتعارفی که خیلی زود از روی پرده سینماها برداشته شدهاند، امکان یک نمایش خوب، موجه و منطقی را پیدا میکنند. این اقدام به نفع هر سهطرف (فیلمساز،تهیهکننده و تماشاچی) است.
ورایتی